جراح و متخصص زنان و زایمان

پیج اینستاگرام : dr.kiya@

خاطره به دنیا آوردن سه قلوها

1399/7/8 0:37
نویسنده : دکتر کیا
2,947 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان سلام
چند شب پیش که بیمارستان کشیک بودم نزدیک ساعت ۳ شب، تازه نیم ساعتی بود خوابیده بودم که تلفن اتاقم زنگ زد:
مامای اتاق معاینه بود.
"خانم دکتر بیمار باردار ۳ قلو ۳۱ هفته با درد و آبریزش اومده"
گفتم
"بستریش کنید کارهای اولیه ش انجام بشه"
۵ دقیقه بعد تلفن اتاقم مجدد زنگ زد:
"خانم دکتر اون ۳ قلو که گفتم معاینه ش کردم دهانه رحمش ۴ سانت بازه......"
گفتم
"سریع بفرستینش اتاق عمل منم همین الان میرم...."
با اینکه ساعت ۳ شب بود و از صبح کشیک شلوغی رو داشتم ولی شوق ۳قلو ها خوابو از چشمام دور می کرد.
چندین بار ۲قلو و حتی ۳قلو داشتم ولی نمیدونم چرا هربار خودمم براشون کلی ذوق میکنم.
توی اتاق عمل همه در حال جنب و جوش بودن. انگار به جای ساعت ۳ نصف شب، ساعت ۸ صبحه! نوزادای ۳ قلو اونم نارس تجهیزات زیادی میخوان. همه چیز باید ضربدر ۳ بشه! تجهیزات احیا، پرسنل احیا کننده و...
مامان ۳ قلو ها با درد و استرس روی تخت اتاق عمل منتظر بود. همینجور که گان و دستکش و وعینک و پاپوش رو میپوشیدم باهاش صحبت میکردم که استرسش کمتر بشه:
"خب مامان ۳قلو ها بگو ببینم جنسیت بچه هات چیه؟"
"۳تاشون دخترن خانم دکتر"
چشمام قلبی شد😍
"وااای ۳تا دختر.
آروزی همیشگی من این بوده که ۳تا دختر داشته باشم. خیلی مبارکت باشه عزیزم💞اسم هاشونو چی میذاری؟"
گفت "هدیه.هانا.همتا"
"حالا اگه دوس داشته باشی من سعی میکنم یکی شون رو برات پسر در بیارم😁"
به امید خدا....
مامان ۳قلوها اسپاینال (بی حسی از کمر) شده بود و با بسم الله عمل شروع شد.
قل اول هدیه خانوم کوچیک ترین قل که فکر کنم حدود ۱کیلو و نیم بود و مسئولیت پاره کردن کیسه آب مامانش رو به عهده گرفت. قل دوم هانا خانوم که یه کم بزرگتر از خواهر بزرگه ش بود. قل سوم هم همتا خانوم....
همین طور که دونه دونه به دنیا میاوردمشون و به ترتیب روی تخت مخصوص نوزاد میگذاشتمشون، ناخودآگاه توی ذهنم میخوندم:
صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته.‌‌‌...
با اینکه خیلی کوچیک بودن ولی خدارو شکر حال هر ۳ تاشون خوب بود و تا آخر عمل صدای گریه ۳ تا نوزاد پس زمینه کار ما بود. مادر مهربونشون هم اشک شوق میریخت و برای همه پرسنل دعا میکرد.خدا بعد از ۵ سال نازایی و با میکرو این ۳ تا فرشته رو بهشون داده بود.

انشالله همه دوستان منتظر به زودی با خبر خوش بارداری شون مارو خوشحال کنن و انشالله به زودی با خبر ریشه کن شدن بیماری کرونا همه جهان خوشحال بشن.
شما مثل من از دیدن چند قلوها خوشحال میشید؟
📍

خاطره به دنیا آوردن سه قلوها
خاطره به دنیا آوردن سه قلوها
پسندها (5)

نظرات (0)