جراح و متخصص زنان و زایمان

پیج اینستاگرام : dr.kiya@

یکسالگی کرونا

1399/12/4 10:10
نویسنده : دکتر کیا
149 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان سلام.
یک سال قبل یعنی سی بهمن ماه ۹۸ حدود ساعت دو و سه بعدازظهر بود که کم کم زمزمه شناسایی کرونا در قم شروع و تا عصر به طور کامل تایید شد.

جلسه اضطراری تشکیل و بیمارستان ما سانتر کرونا شد و دستور تخلیه بیمارستان رو دادند. بیمارای بستری رو یا ترخیص یا با آمبولانس به بیمارستان های دیگه اعزام کردیم.
حتی دقیق نمیدونستیم چه محافظتی باید از خودمون داشته باشیم. نمیدونستیم آلوده هستیم یا نه! صدای آمبولانس ها پشت سر هم بگوش میرسید بیمارستان شبیه به صحنه های فیلم های آخرالزمان شده بود و همه از همدیگه فرار میکردن. کم کم بیمارستان خالی شد. اما چون ممکن بود خانم بارداری از شرایط جدید اطلاع نداشته باشه وبرای زایمان به بیمارستان مراجعه کنه، شب رو توی بیمارستان خالی در حالی که هنوز صدای آژیر آمبولانس ها میومد موندم. دقیقا همین اتفاق افتاد و ساعت ۷ صبح خانمی در حال زایمان از راه رسید. زایمانش رو انجام دادیم. ساعت ۸ شد و شیفت من به پایان رسید. ۱ اسفند ماه بود. یک صبح ابری خاکستری سرد.

هنوز نمیدونستم آلوده به ویروس هستم یانه.‌نکنه ناقل خاموش باشم و باعث ابتلای خانواده م بشم. میدونستیم که گاهی ممکنه دوره پنهان بیماری تا ۴ هفته طول بکشه. یعنی بایدخودمو قرنطینه کنم؟ برم خونه یا نه؟تا کی نرم خونه؟ دختر ۴ساله ی من بیشتر از ۱ شب، نبود مادرش رو تحمل نمیکنه! حدود ۱ساعت توی ماشین نشسته بودم و به این فکر میکردم که حالا باید چکار کنم؟برم خونه یا نه؟ بالاخره رفتم خونه. اما تا چندین روز جرات بوسیدن و در آغوش گرفتن دخترم رو نداشتم و منتظر شروع علایم بیماری بودم.

این روزها یک سال از اون روز ترسناک گذشته و به لطف خدا تا حدودی بیماری کنترل شده و اطلاعات ما در مورد کرونا بالاتر رفته. خداروشکر که اون روزهای سیاه تموم شدن. جای عزیزانی که در اثر این بیماری از دست دادیم کنارمون خالیه.

انشالله به زودی درکنار هم روزی رو ببینیم که هیچ علامتی از بیماری کرونا در دنیا وجود نداشته باشه.

این خاطره رو برای دوستانتون که شرایط مشابهی با من داشتند ارسال کنید.
📍

یکسالگی کرونا
یکسالگی کرونا
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)