جراح و متخصص زنان و زایمان

پیج اینستاگرام : dr.kiya@

بیمار خاطره امروزمون، ۲۴ سالش بود و ۵ سال بود که نازایی داشت ...

1399/6/19 13:59
نویسنده : دکتر کیا
197 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان سلام
غروب یه روز شلوغ از یکی از شهر های اطراف با خونریزی به اورژانس ما مراجعه کرد. دوستان عزیز ماما اطلاع دادن که هرچی میگردیم نمیتونیم صدای قلب جنین رو بشنویم.از عصر به بعد هم دیگه حرکات جنینش رو احساس نکرده بود.صورتش پر از استرس بود و آروم آروم داشت گریه میکرد. دستگاه سونوگرافی داخل اورژانس کیفیت مناسبی نداشت و هر چی تلاش کردم نتونستم حرکت قلب جنین رو ببینم. خوشبختانه همون لحظه همکار عزیز سونولوژیستم وارد بیمارستان شده بود. بیمار رو تا اتاق سونوگرافی همراهی کردم و از همکار سونولوژیستم خواهش کردم قبل از شروع بکار، مریض اورژانسی مون رو سونوگرافی کنه. مادر شوهر بیمارمون هم با گریه کنارم میومد و درخواست داشت که مراقب نوه ش باشیم و هر کاری از دستمون برمیاد براش انجام بدیم.
در اون لحظه کاری به جز دعوت به آرامش از دستم برنمیومد. وقتی صدای قلب جنین توی اتاق پیچید، از ته دلم خدارو شکر کردم و اولین کسی بودم که این خبر خوب رو به مادرشوهر بیمارمون دادم.
ایشون هم از شدت خوشحالی بدون در نظر گرفتن پروتکل های بهداشتی، من رو در آغوش گرفت و با گفتن جمله ی خدا خیرت بده ، همه خستگی اون روز رو از تنم بیرون کرد.
📍
شما هم اگر خاطره زیبایی از بارداری یا زایمان خودتون یا نزدیکانتون دارید توی کامنت ها برام بنویسید و با دوستان عزیزمون تو این پیج به اشتراک بذارید.👩‍⚕️⚘
📍


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)